شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ امام جماعت واحد تعاون بود. بهش مي گفتند حاج آقا آقاخاني. روحيه عجيبي داشت. زير آتيش سنگين عراق شهداء رو منتقل مي کرد عقب. توي همين رفت و آمد ها بود که گلوله مستقيم تانک سرش رو جدا کرد. چند قدميش بودم. «هنوز تنم مي لرزه وقتي يادم مياد». از سر بريده شده اش صدا بلند شد:«السلام عليک يا ابا عبدالله»
*ابرار*
السلام عليک يا ابا عبدالله :(
قرار عاشقي
رتبه 0
0 برگزیده
865 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله مرداد ماه
vertical_align_top