پيام
+
امام جماعت واحد تعاون بود.
بهش مي گفتند حاج آقا آقاخاني.
روحيه عجيبي داشت. زير آتيش سنگين عراق شهداء رو منتقل مي کرد عقب.
توي همين رفت و آمد ها بود که گلوله مستقيم تانک سرش رو جدا کرد.
چند قدميش بودم. «هنوز تنم مي لرزه وقتي يادم مياد». از سر بريده شده اش صدا بلند شد:«السلام عليک يا ابا عبدالله»
*ابرار*
92/10/16
*ابرار*
السلام عليک يا ابا عبدالله :(