پيام
+
شروع زندگيمان ساده بود و در عين حال باصفا.نمي شد گفت خانه!دو تا اتاق اجاره کرده بوديم که نه آشپزخانه داشت نه حمام!
کنار يکي از اتاقها يک تو رفتگي بود که حسن برايش دوش گذاشته بود و شده بود حمام!زير پله هم يک سکوي آجري بود که چراغ سه فيتله خوراک پزيمان را گذاشته بوديم آنجا و شده بود آشپزخانه!بنظر من خيلي قشنگ بود و خيلي هم ساده.
شهيد حسن آبشناسان
*ابرار*
92/11/4
...سادات خانم...
@};-
❀حرف دل
اللَّهُـــمَّ صلّ عَلـــي مُحَمَّـــد وَ آلِ مُحَمّـَــد وَ عَجِّـــل فَرَجَـــهُم@};-