پيام
+
تا اومدم دست به کار بشم سفره رو انداخته بود. يه پارچ آب ، دوتا ليوان و دو تا پيش دستي گذاشته بود سر سفره . نشسته بود تا با هم غذارو شروع کنيم .
وقتي غذا تموم شد گفت: الهي صد مرتبه شکر، دستت درد نکنه خانوم . تا تو سفره رو جمع ميکني منم ظرفها رو ميشورم .
نسيم صبح سعادت
92/11/4
قرار عاشقي
گفتم: خجالتم نده ، شما خسته اي ، تازه از منطقه اومدي . تا استراحت کني ظرفها هم تموم شده .نگاهي بهم انداخت و گفت: خدا کسي و خجالت بده که ميخواد خانومشو خجالت بده .منم سرمو انداختم پايين و مشغول کار شدم .
شهيد حسن شوکت پور
❀حرف دل
@};-