شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ غواص ها توي يک ستون آماده ي ورود به آب بودند بعضي هاشون به دست و محاسنشون حنا بسته بودند يه لحظه همه ي ستون به سجده افتاد مسئول ستون بلند شد و گفت: بگو الان وقت چيه؟!!! بچه ها خنديدند و گفتند: وقت خداحافظيه منيري به يکي از بچه ها گفت: اگه شهيد بشي و منو شفاعت نکني جلو پيامبر هم که شده يه کتک مفصل از من مي خوري اتفاقاً منيري خودش هم شهيد شد...
*ري را
92/11/4
قرار عاشقي
رتبه 0
0 برگزیده
865 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله مرداد ماه
vertical_align_top