شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ وقتي مي اومد خونه ، ديگه نمي ذاشت من کار کنم . زهرا رو مي ذاشت رو پاهاش و با دست به پسرمون غذا ميداد.ميگفتم : يکي از بچه ها رو بده به من.با مهربوني ميگفت: نه شما از صبح تا حالا به اندازه کافي زحمت کشيدي. مهمون هم که ميومد ، پذيرايي با خودش بود. دوستاش به شوخي ميگفتن : مهندس که نبايد تو خونه کار کنه!ميگفت: من که از حضرت علي (ع) بالاتر نيستم. مگه به حضرت زهرا کمک نميکردند؟ شهيد حسن آقاسي زاده
قرار عاشقي
رتبه 0
0 برگزیده
865 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله مرداد ماه
vertical_align_top