پيام
+
نماز شبش رو که مي خوند ، تا صبح بيدار مي موند.ما رو هم برا نماز بيدار مي کرد.بعد از نماز با بچه ها ورزش مي کرديم و نهايتاً مي رفت سر کار.هر روز صبح نيم ساعت تا سه ربع وقت مي ذاشت برا بچه ها،بهشون مي گفت درباره هر چي دوست دارين حرف بزنين.
روزهاي تكراري
92/11/7
قرار عاشقي
روزهاي جمعه هم مي يومد و مي گفت: امروز مي خواهم يک کار خير انجام بدهم.بعد وضو مي گرفت و مي رفت توي آشپزخانه.در رو مي بست و شروع مي کرد به شستن ظروف و ...
خاطره اي از زندگي شهيد صياد شيرازي
❀حرف دل
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عجِّل فَرَجَهُم..@};-
قافيه باران
:(