پيام
+
اومده بود مرخصي. نصفه شب بود که با صداي ناله ش از خواب پريدم. رفتم پشت در اتاقش. سر گذاشته بود به سجده و بلند بلند گريه مي کرد؛ مي گفت: «خدايا اگر شهادت رو نصيبم کردي مي خواهم مثل مولايم امام حسين(عليه السلام) سر نداشته باشم. مثل علمدار حسين(عليه السلام) بي دست شهيد شم...»
*ابرار*
92/11/9
قرار عاشقي
وقتي جنازه ش رو آوردند، سر نداشت. يک دستش هم قطع شده بود، همون طور که دوست داشت. مثل امام حسين(ع)، مثل حضرت عباس(ع)....
«شهيد ماشاءالله رشيدي »
يادداشتهاي يک مسلمان
اللهم العن قوم الظالمين
❀حرف دل
اللَّهُـــمَّ صلّ عَلـــي مُحَمَّـــد وَ آلِ مُحَمّـَــد وَ عَجِّـــل فَرَجَـــهُم