پيام
+
تانک دشمن سرش را انداخته پايين ، مي آيد جلو. نه آرپي جي هست، نه آرپي جي زن . يک نفر دولا دولا خودش را مي رساند به تانک ، مي پرد بالا ، يک نارنجک مي اندازد توي تانک ، برمي گردد. دکتر خوش حال است. يادشان به خير ؛ پنج نفر بودند. ديگر با دست خالي هم تانک مي زدند.
خاطره اي از زندگي شهيد مصطفي چمران
خاطره اي از زندگي شهيد مصطفي چمران
❀حرف دل
92/11/24
❀حرف دل
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عجِّل فَرَجَهُم
برای مشاهده پیام های بیشتر لطفا وارد شوید