پيام
+
يکي از شبهاي زمستان ، فرزند عليرضا به شدت مريض شد و شروع کرد به تشنّج کردن. از عليرضا خواستم که فرزندش را به دکتر برساند. موتور سپاه را در اختيار داشت و به راحتي مي توانست اين کار رو انجام بده ، اما هر چه اصرار کرديم فايده اي نداشت و مي گفت : « اگر فرزندم بميرد ، از موتور سپاه که بيت المال است ، براي انجام کارهاي شخصي استفاده نخواهم کرد »
خاطره اي از زندگي سردار شهيد عليرضا تقدسي کارگر
❀حرف دل
92/11/30
❀حرف دل
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عجِّل فَرَجَهُم