پيام
+
از جبهه که بر مي گشت مي رفت و کار مي کرد.کارش حفر چاه براي مردم بود.دستمزدش هم مي داد به همسرش.مي گفت اين پول رو وقتي من جبهه هستم خرج کن تا محتاج کسي نشي
وقتي شهيد شد آدماي غريبه زياد مي اومدند خونمون.من اونا رو نمي شناختم.مي گفتند: پسرت شب ها مي اومده خونه ي ما و بهمون
❀حرف دل
92/11/30
قرار عاشقي
کمک مي کرده،مشکلاتمون رو حل مي کرده،ما يحتاج زندگيمون رو تامين مي کرده
طوري رفتار کرده بود که من هم نفهميده بودم... مثل مولاش علي عليه السلام
راوي: مادر شهيد سرمستي
افسون زمانه.....
تمام سعادت دنيا در گمنامي ست!!
❀حرف دل
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عجِّل فَرَجَهُم