شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ جنگ که شروع شد عليرضا 17 سالش بود. دلش مي خواست برود جبهه ولي به خاطر سن کمش نميذاشتن. به هر زحمتي بود مخفيانه رفت جبهه. توي منطقه کاراي عجيبي انجام مي داد، ادوات جنگي اختراع مي کرد. يه چيزي ساخته بود به نام تيربار آرپي جي، با اين دستگاه مي تونستند پشت سر هم تعدادي آر پي جي شليک کنند.
اونقدر خوش فکر بود که با اون سن کمش شد فرمانده تخريب. توي 24 سالگي هم در حال خنثي کردن يه مين پودر شد...رفت پيش معشوقش ... خاطره اي از زندگي سردار شهيد عليرضا عاصمي.
سلام،چشم ان شاءالله در سال جديد
طب سنتي@
بسيار زيبا
قرار عاشقي
رتبه 0
0 برگزیده
866 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top