پيام
+
جنگ که شروع شد عليرضا 17 سالش بود. دلش مي خواست برود جبهه ولي به خاطر سن کمش نميذاشتن.
به هر زحمتي بود مخفيانه رفت جبهه. توي منطقه کاراي عجيبي انجام مي داد، ادوات جنگي اختراع مي کرد.
يه چيزي ساخته بود به نام تيربار آرپي جي، با اين دستگاه مي تونستند پشت سر هم تعدادي آر پي جي شليک کنند.
مرد تنهاي خسته
92/12/3
قرار عاشقي
اونقدر خوش فکر بود که با اون سن کمش شد فرمانده تخريب. توي 24 سالگي هم در حال خنثي کردن يه مين پودر شد...رفت پيش معشوقش ...
خاطره اي از زندگي سردار شهيد عليرضا عاصمي.
قرار عاشقي
سلام،چشم ان شاءالله در سال جديد
طب سنتي@
بسيار زيبا