شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ دور هم گرد نشسته بوديم. مصطفي بغل دست آيت الله بهجت نشسته بود . دانه دانه بچه ها را معرفي مي کرد . ازعمليات فتح المبين گزارش مي داد « رزمنده هاي غيور اسلام ، باب فتح الفتوح را گشودند. ماسربازهاي امام خميني، صدام و صداميان را نابود مي کنيم.» حاج آقا سرش پايين بود و گوش مي داد. حرف هاي مصطفي که تمام شد، دستش را زد پشت مصطفي وگفت« مصطفي ! هر کدوم ما يه صداميم. يه وقت غرور نگيردمون.»
شهيد مصطفي رداني پور
.:آيينه:.
*«يه وقت غرور نگيردمون»*:(
@};- الّلهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم@};-
قرار عاشقي
رتبه 0
0 برگزیده
866 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top