پيام
+
حقوقش رو گرفت و از سپاه مريوان اومد بيرون
ديد يه زن بچه به بغل کنار خيابون نشسته و گريه ميکنه
رفت جلو و پرسيد: چرا ناراحتي خواهرم؟!!!
زن گفت: شوهر بي غيرتم من و بچه ي صغيرم رو ول کرده رفته تفنگچي کومله شده
به خدا خيلي وقته بک شکم سير غذا نخورديم
حاج احمد بغضش گرفت
بلافاصله دست کرد جيبش و همه ي حقوقش رو دو دستي گرفت سمت زن و گفت:
*ميثم*
93/7/27
قرار عاشقي
به خدا من شرمنده ام! اين پول ناقابل رو بگيريد
هديه مختصري است. فعلا امور خودتون رو با اون بگذرانيد
نشاني تون رو هم بدهيد به برادر دستواره
بعد از اين مواد خوراکي شما رو خودش مياره درب خانه بهتون تحويل ميده
خاطره اي از زندگي سردار جاويدالاثر حاج احمد متوسليان
منبع: کتاب آذرخش مهاجر ، صفحه 101
❀حرف دل
@};- اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عجِّل فَرَجَهُم@};-