پيام
+
کنار هليکوپتر جنگياش ايستاده بوده و به سوالات خبرنگاران جواب ميداد
خبرنگار ژاپني پرسيد: شما تا چه هنگام حاضريد بجنگيد؟
شيرودي خنديد. سرش را بالا گرفت و گفت:
ما براي خاک نميجنگيم ما براي اسلام ميجنگيم. تا هر زمان که اسلام درخطر باشد...
اين را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حيران ايستادند
شيرودي آستينهايش را بالا زد
DARYAEI
93/7/28
قرار عاشقي
چند نفر به زبانهاي مختلف از هم ميپرسيدند:
کجا؟ خلبان شيرودي کجا ميرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده!!!
شيرودي همانطور که ميرفت ، برگشت. لبخندي زد و بلند گفت:
نماز! دارند اذان ميگويند...
خاطره اي از زندگي خلبان شهيد علي اکبر شيرودي
منبع: کتاب برگي از دفتر آفتاب، صفحه 201