شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ شب جمعه ، دعاي کميل مي خواند . اشک همه را در مي آورد . بلند مي شد. راه مي افتاد توي بيابان ؛ پاي برهنه. روي رملها مي دويد . گريه مي کرد. امام زمان را صدا مي زد. بچه ها هم دنبالش زار مي زدند. مي افتاد . بي هوش مي شد. هوش که مي آمد،مي خنديد. جان مي گرفت. دوباره بلند يمشد. مي دويد ضجه مي زد. يابن الحسن يابن الحسن مي گفت. صبح که مي شد، ندبه مي خواند. بيابان تمامي نداشت.اشک بچه ها هم. *شهيد رداني پور*
قرار عاشقي
رتبه 0
0 برگزیده
866 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top