پيام
+
اعلام کرده بودن که راهپيمايي برائت از مشکرين ممنوعه و حسابي هم تهديد کرده بودن . ولي حافظه ، صبح خيلي زود بلند شد ، غسل شهادت کرد ، ساق بست و مقنعه اش رو محکم کرد . مي گفت : مي خوام اگه تو خيابون زد و خورد شد حجابم بهم نخوره. يه بازوبند از روي چادر به بازوش زد که روش نوشته بود : انتظامات خواهران يه کتري بزرگ هم برداشت تا تو راهپيمايي به حاجيا آب بده . وقتي داشت مي رفت بيرون بهم گفت :
208787-دختر بهار
93/8/26
قرار عاشقي
امروز اولين سالگرد شهادت پسرم حسينه... همون روز رفت پيش حسينش و هيچ وقت هم جسدش پيدا نشد شهيده حافظه سليمان شاهي
منبع : برگرفته از : ميهمان خدا ، صفحه 95 و 97
محدثه خانوم
روحشان شاد@};-