با فعال سازي تلفن همراه، مي توانيد بدون اتصال به اينترنت و از طريق پيامک اقدام به ارسال پيام عمومي و نظر در پارسي يار نماييد.
براي ارسال پيام به پارسي يار، کافيست + در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
براي ارسال نظر برای آخرين پيامي که با پيامک به پارسي يار فرستاه ايد، کافيست ++ در ابتداي پيامک بگذاريد و متن مورد نظر خود را وارد نماييد و به شماره 3000226060 ارسال نماييد.
در ازاي ارسال هر پيامک براي پارسي يار مبلغ 130 ريال از اعتبار کاربري شما کسر خواهد شد.
براي بارگذاري فايلهاي رسانه اي اينجا را کليک کنيد.
در بخش آدرس رسانه، کليه آدرسهاي تصويري، آدرسهاي صوتي با فرمت mp3، wav، wma، mid و آدرسهاي فيلم با فرمت mp4، wmv، 3gp، 3gpp، avi، mov، flv و آدرسهاي فلش با پسوند swf پشتيباني مي شود.
همچنين کليپهاي مربوط به سايت آپارات، با لينک مستقيم آن کليپ پشتيباني مي شود.
توجه : برچسب هاي زير در متن ارسالي شما قابل استفاده است. در حين ارسال پيام براي
هر کاربر، داده مربوط به آن کاربر جايگزين اين بر چسب ها مي شود.
*pb:BlogNic* : عنوان کاربر در پارسي يار
*pb:BlogAuthor* : نام و نام خانوادگي مدير وبلاگ
*pb:BlogTitle* : عنوان وبلاگ
*pb:BlogUrl* : آدرس کامل وبلاگ
گزينه ها:
هر گزينه بايد در يک سطر مستقل قرار گيرد. گزينه ها با کليد Enter جدا شوند.
براي هر پيام حداقل دو و حداکثر ده گزينه قابل تعيين است.
+نيمه شعبان سال 1369 بود. گفتيم امروز به ياد امام زمان (عج) به دنبال عمليات تفحص مي رويم اما فايده نداشت. خيلي جست وجو کرديم پيش خود گفتيم يا امام زمان (عج) يعني مي شود بي نتيجه برگرديم؟ در همين حين 4 يا 5 شاخه گل شقايق را ديديم که برخلاف شقايق ها، که تک تک مي رويند، آنها دسته اي روييده بودند. گفتيم حالا که دستمان خالي است شقايق ها را مي چينيم و
+بهش گفتم: چرا طوري لباس نمي پوشي که در شأن و موقعيت اجتماعيت باشه؟ يه کم بيشتر خرج خودت کن. چرا همش لباسهاي ساده و ارزون قيمت مي پوشي؟ تو که وضع ماليت خوبه.
گفت: تو بگو چرا بايد چيزايي داشته باشم که بقيه حسرتش رو بخورن؟ چرا بايد زرق و برق دنيا چشمام رو کور کنه؟ دوست دارم مثل بقيه مردم زندگي کنم...( شهيده اعظم شفاهي)
+تا اومدم دست به کار بشم سفره رو انداخته بود. يه پارچ آب ، دوتا ليوان و دو تا پيش دستي گذاشته بود سر سفره . نشسته بود تا با هم غذارو شروع کنيم .
وقتي غذا تموم شد گفت: الهي صد مرتبه شکر، دستت درد نکنه خانوم . تا تو سفره رو جمع ميکني منم ظرفها رو ميشورم .
گفتم: خجالتم نده ، شما خسته اي ، تازه از منطقه اومدي . تا استراحت کني ظرفها هم تموم شده .نگاهي بهم انداخت و گفت: خدا کسي و خجالت بده که ميخواد خانومشو خجالت بده .منم سرمو انداختم پايين و مشغول کار شدم .
شهيد حسن شوکت پور - قرار عاشقي
+دو ماه از شروع جنگ تحميلي گذشته بود. يک شب بچه ها خبر آوردند که يک بسيجي اصفهاني در ارتفاعات کاني تکه تکه شده است. بچه ها رفتند و با هر زحمتي بود بدن مطهر شهيد را درون کيسه اي گذاشتند و آوردند.
آن چه موجب شگفتي ما شد، وصيت نامه ي اين برادر بود که نوشته بود: «خدايا! اگر مرا لايق يافتي، چون مولايم اباعبدالله الحسين (ع) با بدن پاره پاره ببر.»
خوشا به سعادتشون چه زيبا با خدا معامله ميکردن - نسيم صبح سعادت
+داشتيم مي رفتيم جايي که پيچيدم توي خيابون يه طرفه
زد روي پام و گفت: داري گناه مي کني ها!
توي جمهوري اسلامي اين کار خلاف قانونه
قانون هم که رعايت نکني گناه کردي
عين اينکه نمازت قضا بشه
هيچ فرقي نداره!!!
خاطره اي از زندگي شهيد دکتر محمد علي رهنمون
+داشت از قم بر مي گشت جبهه
وسط راه يادش افتاد خمس مالش رو نداده
بلافاصله از همون جا برگشت قم
خمس مالش رو پرداخت کرد و راه افتاد سمت جبهه
خاطره اي از زندگي سردار شهيد مهدي زين الدين
منبع : کتاب خاکي افلاکي
+امام جماعت واحد تعاون بود.
بهش مي گفتند حاج آقا آقاخاني.
روحيه عجيبي داشت. زير آتيش سنگين عراق شهداء رو منتقل مي کرد عقب.
توي همين رفت و آمد ها بود که گلوله مستقيم تانک سرش رو جدا کرد.
چند قدميش بودم. «هنوز تنم مي لرزه وقتي يادم مياد». از سر بريده شده اش صدا بلند شد:«السلام عليک يا ابا عبدالله»